ما تنها نسلی نیستیم که درگیر بیماری واگیردار شدهایم. بیماریهای واگیردار بارها در طول تاریخ مثل بختک روی سر مردم ظاهر شده و آنها را به مبارزه طلبیده است. نمونه آن در ۱۵۰ سال گذشته هم شامل همهگیری وبا (۱۲۷۰ ش)، وبا و حصبه همزمان (۱۲۹۵ ش)، آنفلوانزا (۱۳۰۳ ش همزمان با پایان دوره قاجار) و مالاریا (دهه ۱۳۲۰ همزمان با سالهای ابتدایی حکومت پهلوی دوم) است.
سالهایی که کل مشهد در اطراف حرم مطهر خلاصه میشد و همهگیری تهدیدی برای جمعیت کم آن بود، آن هم باوجود امکانات اندکی که نسبت به امروز وجود داشت. با این حال اسناد ثبت نشان میدهد که مردم ناامید نشدهاند و از بحران بهوجود آمده با موفقیت خارج شدهاند.
آخرین همهگیری گسترده بیماری که مشهدیها به خود دیدهاند، به سالهای خیلی دور برمیگردد و در مالاریا خلاصه میشود. بیماریای که در دهه1320ش گریبان مردم را گرفت و افراد زیادی را مبتلا کرد.
آنطور که حسن پرچمی، دوچرخهساز قدیمی خیابان طبرسی، بهیاد میآورد، این بیماری، عامل مرگ ایرانیهای زیادی شده است. او با گریزی به دوازدهسالگی خودش میگوید: درست سالهای آخر دهه1320 بود که سروکله مالاریا پیدا شد. خیلی زود هم همهگیر شد. بسیاری از مردم بر اثر همین بیماری در کمبود امکانات جان دادند.
بهطوری که وقتی در خیابان راه میرفتید، مردههای زیادی را گوشه و کنار افتاده میدیدید. آن زمان برای ریشهکنی این بیماری از طرف دولت وقت گروههایی شکل گرفته بود. آنها در شهرها با خودروهای جیپ حرکت میکردند، جلو تکتک خانهها میایستادند و با آمارگیری سمپاشی را انجام میدادند. البته بعد از موفقیت سمپاشی هوایی در روستا و بیابانها، این نوع سمپاشی با بالگرد برای مشهد هم انجام شد. با همین روشها بود که توانستند این بیماری کشنده را ریشهکن کنند.
سال1303ش همزمان با آخرین نفسهایی که دودمان قاجار میکشید، بیماری آنفلوانزا گریبان مردم را گفت. در آن سال کل زمستان آنفلوانزا به جان مردم افتاده و همهگیر شده بود که بازهم با کمبود امکانات و دارو بسیاری از مردم جانشان را از دست دادند. متأسفانه در اثر همین بیماری قحطی هم به سراغ مردم آمد تا جایی که نان هم در نانواییها کم شد و مردم شهرها آردکردن گندم را آغاز کردند تا در خانه نان بپزند.
البته مردمی هم بودند که آستین بالازده و در بازار سنگتراشها (یکی از ورودیهای حرم مطهر) هر روز دیگ شله و آش میگذاشتند تا هم کسی گرسنه نماند و هم بتوانند با این غذاها بیماران را نجات دهند. این بیماری واگیردار هم بعد از طی دورهاش و راههای کنترلی سرانجام دست از جان مردم برداشت.
وبایی که این روزها دیگر خبری از آن نیست، در سالهای دور جان تعداد زیادی از مشهدیها را گرفته است. همهگیری آن به سالهای ۱۲۹۵ ش و قبلتر از آن یعنی ۱۲۸۳ و ۱۲۷۰ ش برمیگردد. در بین تمام اینسالها هم وبای سال ۱۲۷۰ ش بیشترین کشته را داشته است.
آنطور که در کتاب اسناد ثبت شده است، یکسوم مشهدیها با آن در همان سال مردهاند. کارمند کمیسیون مرزی در سفرنامهاش آورده که جنازهها در بعضی معابر روی زمین مانده است. هیچجا نوزاد یا کودک خردسالی دیده نمیشود، چراکه تقریبا بیشتر کودکان در برابر وبا کمآورده و مردهاند.
او در بخشی از یادداشتش هم آورده که حرم مطهر از هرزمان دیگری خلوتتر شده است. زائرها تا چنددههزار نفر کمشده و بیشتر آنها هم که برای زیارت میآیند، دعایشان خلاصی از این بیماری است.
همه اینها درحالی است که مردم باوجود همهگیری بیماری زندگی میکنند و امید دارند تا زودتر از این وضعیت خلاصی یابند. ناگفته نماند که همهگیری وبا در سال ۱۲۸۳ ش جان ۶۰۰ مشهدی را گرفته و همزمانی آن با حصبه در سال ۱۲۹۵ ش هم باعث مرگ ۵۰۰ نفر در این شهر شده است.